خورشیدی که راهش را گم کرده بود

34,200 تومان

نویسنده: اوردیکی آماناتیدو
مترجم: دکتر رضا خیرآبادی
تصویرگر: یوگنیا پاپایوآنو
موضوع: داستان کودک و نوجوان، داستان‌های کوتاه
سال انتشار: 1402
تعداد صفحات: 18 ص، مصور (رنگی)
قطع: رقعی/ جلد شومیز
شابک 978-622-6070-66-9
زبان فارسی
می‌توانید بخشی از کتاب خورشیدی که راهش را گم کرده بود را اینجا بخوانید.

معرفی کتاب خورشیدی که راهش را گم کرده بود

کتاب خورشیدی که راهش را گم کرده بود نوشته‌ اوردیکی آماناتیدو، داستان خورشید کوچک و بازیگوشی است به نام «شاینی» که راهش را گم کرد و نتوانست به وظیفه‌اش عمل کند. اهمیت دادن به هر کاری – چه کوچک و چه بزرگ – و کمک رساندن به یکدیگر در مشکلات از مفاهیمی است که نویسنده با روایتی جذاب و دوست‌داشتنی به مخاطب داستان انتقال می‌دهد.

 

دربارۀ کتاب خورشیدی که راهش را گم کرده بود

خورشید مهم‌ترین ستاره در زندگی ما است. بدون نور خورشید هیچ چیزی ممکن نیست. خورشید از مشرق طلوع می‌کند و در مغرب غروب می‌کند. خورشید از سمت شرق به سمت غرب حرکت می‌کند و پرتو نور خود را در آسمان پخش می‌کند. طلوع و غروب خورشید در هر کشوری متفاوت است. زمان بر اساس طلوع و غروب خورشید محاسبه می‌شود. تصور کنید اگر خورشید طلوع نکند یا در جهت اشتباه طلوع ‌کند، یا اگر خورشید مسیر حرکت خود را گم کند و هرگز طلوع نکند چه اتفاقی می‌افتد؟

کتاب خورشیدی که راهش را گم کرده بود (The Sun Who Lost His Way) داستان خورشید کوچکی است که علاقه‌ای به یادگیری جغرافیا و جهت‌های اصلی ندارد. او تفاوت بین شمال و جنوب یا حتی بالا و پایین را نمی‌دانست و راست و چپ را از هم تشخیص نمی‌داد. دردسرهای این خورشید زمانی شروع شد که بعد از پایان درس و مدرسه، مجبور شد به شغل خانوادگی‌شان روی بیاورد: یعنی رفتن به شمال و جنوب و شرق و غرب کشور تا به همه‌جا سرک بکشد.

 

خواندن کتاب خورشیدی که راهش را گم کرده بود را به چه کسانی پیشنهاد می‌دهیم

این کتاب از جذاب‌ترین داستان‌هایی است که دربارۀ آموزش خورشید، طلوع و غروب آن، مسیر جغرافیایی و … مناسب کودکان گروه سنی ۳ تا ۷ سال است.

 

در بخشی از کتاب خورشیدی که راهش را گم کرده بود می‌خوانیم

خورشيد كوچولو چند ساعتی سرگردان بود. او تا موقعی كه به ساعتش نگاه نكرد، متوجه نشد كه وقت غروب کردن است. همان‌طور كه خواب‌آلود بود، پشت يك كوه پنهان شد و به خواب رفت.

همان موقع، اتفاق‌های عجیب و غریب زیادی در سرتاسر كشور رخ داد و نزديك بود مردم عقل خود را از دست بدهند. چون شاینی گیج شده بود و نمی‌دانست كجا برود، جای شب و روز چندبار با هم عوض شده بود و همۀ کارها متوقف شده بود. يک لحظه هوا روشن بود و لحظه‌ای ديگر دوباره غروب می‌شد. خُب معلومه است که خیلی‌ها واقعاً ترسيده بودند.

 

 

این اثر از نظر موضوعی در دستۀ زیر قرار می‌گیرد:

کودک و نوجوان

 

برخی از کتاب‌هایی که در حوزه کودک و نوجوان منتشر شده است:

گاهی

فانوس نورا

فیلی با گوش‌های صورتی

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خورشیدی که راهش را گم کرده بود”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ناوبری
دیده شده

اخیرا دیده شده

بستن

از اینکه شما را اینجا میبینم خیلی خوشحالم !

گذرواژه ای به آدرس ایمیل شما ارسال می شود.

در حال حاضر یک حساب کاربری دارید؟

مشاهده سریع

بستن

دسته بندی ها

سبد خرید من

بستن