معرفی کتاب یادهای اصفهان – سه نمایشنامه-
کتاب یادهای اصفهان (سه نمایشنامه) نوشته اسداله اسدی، سه نمایشنامه «وقتی تو بودی، برف میآمد»، «میخواستم برات یه استکان چای تلخ بریزم» و «یادهای اصفهان» را دربردارد.
اسداله اسدی مدرس و مؤلف تئاتر اصفهان است. دید وسیع نسبت به موقعیت کاراکترها از ویژگیهای شاخص نمایشنامههای اوست.
کتاب یادهای اصفهان (سه نمایشنامه) را به چه کسانی پیشنهاد میدهیم؟
مطالعه این کتاب برای کسانی که به ادبیات نمایشی و خواندن نمایشنامه علاقه دارند، مناسب است.
در بخشی از کتاب یادهای اصفهان (سه نمایشنامه) میخوانیم:
وقتی تو بودی، برف میآمد
…
صدا:
نشانه میکردم و گُمانه میزدم
گُمانه میزدم
در پی رؤیاهایی که سنگ شده بود
سکوتهایی که پُر از همهمه بود
چهرههایی که هر یک هزار چهره بود.
آصف:
باور کنی یا نکنی مام واسة خودمون آدمی بودیم خیرِ سرمون مثلاً. چیزایی حالیمون میشد از گردش روزگار و احوالاتِ آدمیزاد. آخه اونی که هر روز میدیدم چیزِ دیگهای بود. پریشون بود. شایدم نبود. نمیتونم بگم پریشون بود یا نبود، ولی یهجوری بود که آدم نمیتونست احوالشو از یاد ببره. هر شب سرمو که میذاشتم رو بالش، میدیدمش. توی خواب و بیداری با من بود. پیشِ چشمم بود. آدمی بود که همیشه میخواست بره شیراز و هیچوقتم نمیرفت. فقط دورِ اون میدون میچرخید. دمدمای غروب بیشتر میدیدمش. گاهیوقتا میرفت و تکیهشو میداد به دیوارة پُل. یام میرفت وامیستاد تو یکی از دهنههای بالایی پُل. چادرشو میکشید روی سرش و به پرندهها و آبِ رودخونه نگاه میکرد. ولی بیشترِ وقتا دورِ میدونِ بدونِ مجسمه میگشت.
بله! این میدون یه روزگاری مجسمه هم داشت. تو یه عکسم داری کنار اون مجسمه. خودم ازت گرفتم. ولی حالا فقط فوارههای آب داره. دیدی که؟
فهرست مطالب کتاب
وقتی تو بودی، برف میآمد
میخواستم برات یه استکان چای تلخ بریزم
یادهای اصفهان
این اثر از نظر موضوعی در دستۀ زیر قرار میگیرد:
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.